پست مشاوره 24
برچسب: ،
ادامه مطلب
۱) معيارهاى «خوب بودن» و «بد بودن» را به فرزندان شان ياد بدهند.
ارزش هاى پسنديده اخلاقى، رفتارهاى مناسب اجتماعى، انتظارات جامعه از يك نوجوان مسئول، اهميت رشد و بالندگى نوجوان براى پيشرفت اجتماعى كه در آن زندگى مى كند و... را به آنها بياموزند.
2) به نوجوانان بياموزيددر برابر اجراى مقررات و قوانين حاكم بر خانه، مدرسه و اجتماع، جدى، مسئول و هوشيار باشند.
رعايت آئين نامه هاى انضباطى و ضوابط و قوانين مدونى كه در مدارس اجرا مى شوند، مى تواند مانعى بر بسيارى از كجروى هاى اجتماعى شوند. اهميت به نظم و انضباط، داشتن رفتارهاى موجه، شيوه تفكر سالم و... از نكات ارزشمندى است كه مى توان به نوجوانان و جوانان ياد داد. آنها بايد بدانند كه هرگونه دسترسى به مواد مخدر چه جرايمى به دنبال دارد و چه مجازات هايى را بايد متحمل شوند.
3) سعى كنيد الگوى رفتارى خوبى براى فرزندان نوجوان خود باشيد.
او همواره نظاره گر اعمال و رفتارهاى شماست. والدينى كه خود، سيگار مى كشند يا در مصرف داروهاى مسكن و خواب آور افراط مى كنند يا نگرش و ديدگاه شفاف و مشخصى در برابر مصرف مواد مخدر به فرزندان شان ارائه نمى كنند، راه را براى انحراف و تصميم گيرى هاى نامناسب جوانان هموار مى سازند. به اختلاف بين حرف و عمل خود آگاه باشيد. نوجوانان به اين تناقضات بسيار حساس هستند و به راحتى ارزش ها و عقايدشان را زير پا خواهند گذاشت.
4) عزت نفس، خويشتن دارى و اعتماد به نفس فرزندتان را تقويت كنيد.
فرصت ها و موقعيت هايى براى فرزند نوجوانتان پيش آوريد تا او بتواند پيروزمندانه به اهدافش برسد. او را به دليل توانايى ها و استعدادهايش تشويق و حمايت كنيد. اين كار به او كمك مى كند تا احساس خوبى نسبت به خودش پيدا كند. برداشت هاى جوان نسبت به توانايى ها و استعدادهايش مهمترين تأثير را بر عزت نفس او مى گذارند. هنگامى كه والدين درمى يابند تجربه هاى دشوار زندگى، اعتماد به نفس و خويشتن دارى نوجوان شان را تحت تأثير قرار داده است، بايد به او كمك كنند تا با انتخاب راه و مسير درست زندگى، خود را از انحطاط، تسليم و بى ارزشى نجات دهد.
5) ارتباط مؤثر و صميمانه اى با نوجوان (يا جوان) برقرار كنيد.
گوش دادن به صحبت هاى او، حمايت از رفتارهاى مثبت، پسنديده و سالم، توجه كردن به احساسات و عواطف او و پذيرش بى قيد و شرط جوانان و نوجوانان به آنها كمك مى كند تا با ايجاد رابطه اى نزديك و صميمانه با والدين خود درصدد مقابله با بحران هاى زندگى برآيند. ديدگاه ها و اعتقادتان را با صبورى و انعطاف پذيرى به جوانان بياموزيد. اجازه دهيد تا با بحث و گفت وگو احساس مسئوليت، ارزشمندى و خودكارآمدى در آنها رشد يابد. در دوران نوجوانى، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجويى، كنجكاوى و خطر كردن مى زنند، در اين جا وظيفه والدين و مربيان است كه سعى كنند با گزينش روش هاى معقول و سنجيده راه رسيدن به استقلال فردى و رشد اجتماعى را براى آنها روشن سازند.
6) فرصت هايى براى او ايجاد كنيد تا مسئولانه درباره كارهاى روزانه خودش تصميم گيرى كند
به او ياد بدهيد كه چگونه با افراد ديگر اجتماع ارتباط برقرار كند.مثلاً زمانى كه تنها در جمعى حضور دارد، چه بايد بگويد، چه كار بايد بكند و... در نظر داشته باشيد اگر او فرد شلخته و بى بندوبارى نباشد، در مقابل تعارف دوستانش براى سيگار كشيدن و... مطيع نخواهد شد. هر اندازه كه تأثير دوستان و همسالان جوان بر او زياد شود، نقش والدين و راهنمايانش براى هدايت او كم رنگ تر خواهد شد. هر اندازه والدين، جوان را به حال خود واگذارند، او را در برابر محيط و اجتماع آسيب پذيرتر ساخته اند و بعدها براى اين تسليم بايد بهاى سنگين ترى بپردازند. والدين بايد با درك تأثير همسالان بر فرزندشان آنان را براى مقابله با فشارها و تحريكات موجود آماده كنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتارى مستقلانه و صحيح را در آنان بايد تشويق و تمجيد كرد. بايد به جوان ياد داد كه «نه گفتن» او دليل بر احترام او به خودش است. از آنها بخواهيد كه به هنگام احساس خطر، قدرت ترك محل را داشته باشند.
7) نسبت به احساس افسردگى، بى حوصلگى و انزواطلبى فرزند نوجوان تان حساس و هوشيار باشيد.
نوجوانى كه دچار افكار پريشان و مأيوس كننده مى شود، قابل تأمل و بررسى است، زيرا او اساساً پيامدهاى رفتارى خودش را نمى داند. افسردگى براى اين گروه از نوجوانان ممكن است زمينه ساز بسيارى از آسيب هاى اجتماعى مثل روى آوردن به سيگار، مواد مخدر، اعتياد، فحشاء، بزهكارى و... شود. والدين بايد رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شان را كه احتمال مى دهند به دلايلى منجر به افسردگى در آنان شود، مد نظر داشته باشند.
8) واقعيت هاى اجتماع را به فرزند نوجوان (يا جوان)تان گوشزد كنيد.
گروهى از والدين تصور مى كنند با مطرح نكردن مشكلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن بر حقايق تلخ زندگى، روش مناسبى براى حمايت از فرزندشان انتخاب مى كنند. در حالى كه آنان نياز دارند تا اطلاعات صحيحى در باره مسائل جامعه اى كه در آن زندگى مى كنند، داشته باشند و در اين زمينه بهترين راهكار آن است كه پدر و مادر سعى كنند با يافتن منابع و مدارك علمى و موثق، اطلاعات و دانسته هاى خانواده شان را ارتقا دهند و راهنماى معتمدى براى فرزندان شان باشند. هدايت سالم والدين و مربيان دلسوز، بسيار ارزشمندتر از دوستى هاى بحران زا و دشوار است.
به طور خلاصه آن چه والدين مى توانند درباره مواد مخدر به نوجوان شان بياموزند، مى تواند در زمينه پزشكى (آسيب هاى بدنى ناشى از مصرف مواد مثل ابتلا به ايدز، هپاتيتو انواع بيمارهاى قابل انتقال از طريق تزريق) يا روان شناختى (آسيب هاى رفتارى ناشى از مصرف مواد مثل بزهكارى، فحشاء، جنايت و...) و يا حتى عواقب قانونى دستگير شدن همراه با مواد مخدر و مسائل قضايى متعاقب آن باشد. آنها بايد از همان ابتدا «مواد» را نپذيرند؛ آنها بايد چنان تعليم ببينند كه اساساً هيچ گرايشى به مواد مخدر پيدا نكنند و با قاطعيت تمام، دست رد به سينه دوستان و افراد ناباب جامعه بزنند. جوانان و نوجوانان مى توانند با استفاده از يادگيرى مهارت هاى زندگى و شيوه هاى حل مشكلات، راه هاى مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را بياموزند. منظور از مهارت هاى زندگى، مهارت هايى است كه :
-نوجوان را براى ورود به اجتماع و زندگى جمعى آماده مى سازند.
- كودك و نوجوان در كنار آموزش علوم و فنون مختلف مى آموزد تا بتواند شناخت درستى نسبت به خود، ساير افراد و محيط برقرار سازد و به حل مشكلات خود و اجتماعش كمك كند.
- موجب پرورش استعدادها و توانايى هاى نوجوان مى شوند تا او بتواند با چالش ها و مشكلات زندگى روزمره مقابله كند.
بالاخره آن كه مهارت هاى زندگى عبارت اند از مهارت حل مسئله، مهارت تصميم گيرى مناسب، مهارت برقرارى روابط اجتماعى با ديگران، اعتماد به نفس براى ورود به اجتماع، شناخت خطرات گوناگون، مهارت تفكر انتقادى، نوعدوستى و همدلى، شناخت هويت ملى خود، احترام به حقوق افراد، توانايى «نه» گفتن به خواسته هاى غلط ديگران، شناخت خود و استعدادهاى خود، انتخاب هدف هاى واقع بينانه براى زندگى، داشتن تفكر خلاق، روحيه استقلال طلبى و مسئوليت پذيرى، روش حل اختلاف، داشتن نگرشى مثبت به زندگى و....
نگرش ها و عاداتى كه بچه ها در دوران كودكى از پدر و مادر خود مى آموزند، پايه و بنيانى براى بسيارى از تصميم گيرى هاى آينده آنان خواهد بود. اغلب نوجوانان ۱۳- ۱۲ ساله شايد هنوز آمادگى پذيرش خطرات و مضرات ناشى ازاعتياد را نداشته باشند، اما به راحتى مى توانند درس هاى ساده اى درباره نحوه تصميم گيرى صحيح، اطاعت از قوانين و مقررات خانه و مدرسه (اجتماع)، نحوه حل مسائل و مشكلات روزانه، مسئوليت پذيرى و تقويت خودپنداره شان ياد بگيرند. به عنوان پدر و مادرى آگاه به مسائل و مشكلات نوجوانان، همواره محبت كردن به آنان را بايد به خاطر داشت، آنها بايد دريابند كه مى توانند به پدر و مادر خود اعتماد كنند و نگرانى ها و تشويش هاى شان را در زندگى- هر چه كه باشد- با آنها در ميان گذارند. نتايجى كه طى پژوهش هاى گوناگونى به دست آمده است نشان مى دهد، نوجوانانى كه از بودن در خانواده شان احساس رضايت و خشنودى داشته اند و روابط صميمى و گرمى بين اعضاى خانواده وجود داشته است، كمتر به دنبال سيگار، الكل و انواع مخدرها بوده اند. اين يافته ها نشان مى دهند كه قشر وسيعى از خانواده ها مى توانند با برقرارى روابط سالم بين اعضاى خود و آموزش هاى صحيح و زودهنگام فرزندان خود، آنان را از ابتلا به بسيارى از معضلات و گرفتارى هاى گوناگون اجتماعى نجات دهند. هيچ گاه نقش خودتان را بر افكار، انديشه ها و آينده قشر جوان جامعه دست كم نگيريد.
من يه وبلاگ داشتم و دارم كه هميشه وقتي ميرفتم تو اينترنت با اون مشغول بودم.اما متاسفانه روزي كه توي اينترنت بودم وارد چت روم شدم.در همون اوايل كه وارد چت روم شدم زياد بهش معتاد نبودم ولي...روزها ميگذشت.با پسري دوست شدم.توي چت روم باهم صحبت ميكرديم اما كم كم شماره هم گرفتم و با هم اس ام اس بازي ميكرديم.بعد از چند ماه مامان و بابام كه از اين قضيه بو برده بودند فهميدند و تا چندين ماه بامن قهر بودند ولي كم كم رفتارشون دوباره به حالت عادي برگشت.من توبه كردم كه سراغ چت روم و اين جور چيزا نرم.چون اصلا اهلش نبودم.ولي دوباره...
ماه آذر من دوباره رفتن به چت روم رو شروع كردم و اين بار با پسره ديگه اي آشنا شدم مثل دفعه ي قبل.چندروز پيش مامانم فهميده و رفتارش با من بد شده.ميترسم رفتارش همينطور باقي بمونه
من اصلا دختر بدي نيستم.ولي خيلي شيطون گولم ميزنه خيلييييييييي.هميشه دنبال كاري بودم كه پدر و مادرمو خوشحال كنم.هميشه درس ميخونم كه مامانم خوشحال بشه.بعد از اين كارم جــــــــــــــــــدي توبه كردم كه ديگه سمت اين كارا ندارم چون عشق و رابطه اي كه رضايت خدا و پدر و مادرم رو نداشته باشه نميخوام.ميخوام دوباره بشم همون ميناي سابق.ميخوام دوباره مامانو بابام بهم اعتماد داشته باشن.چي كار كنم؟
خانم محترم ببخشيد كارشما اشتباه بودوقتي ميدونستيد نامزد داره رابطه برقرار كردي بادادن شماره به قول خودتون با اصرار اون براي راهنمايي واطلاع داشتي ميخوان ازدواج كنن اگر بجاي شماره دادن اون و نامزدش را به يك مشاور راهنمايي ميكردي بهتربود اين مرد بنظرم نامزدش با اون مشكلي نداره اون بانامزدش مشكل داره شخصي هوس پرس و چشم چران است شايد با ديدن شما به شما علاقمندشد حالا به فرض اومد نامزدش را طلاق داد چه تضميني هست اگه با هم نامزد شدين دوباره يكي را ببيند و به اون ابراز علاقه نكنه تمام اين مشكلات بين زن و مرد در دوران نامزدي اتفاق ميفته ناشي از طولاني بودن مدت نامزدي است بهترين كار بنظرم با خانواده ات درميان بذاري با خانواده اش صحبت كنن كه دست از سرشما بردارد بهترازاينكه خانواده دقيقه 90خبرداربشن//موفق باشي
سلام دوست گرامي ببينيد دوست عزيز شما فردا نمي خواهي با مادرت زندگي كني كه اينقد ناراحت ميشي به خودت فشار نيار شايد يك حس حسادت چون فاميل هم هستيد دراين جور روابط فاميلي اين مسائل به وفوريابه فراواني ديده ميشه كه براثر كدورت اگردرگذشته داشتن والدين اين رفتار را ازخودنشان ميدهند با اخلاق خوب خودتان بررفتارمادرتان غلبه كن و آن را متوجه رفتارهاي نادرستش كن شما ميگيد مادرم باايمان و بقيه مردم خوب و مهربان هست از اين اخلاقش استفاده كن و باشناختي كه ازش داري سعي كن با مهرباني باش بخوردكن بگو فاميل ازشما تعريف ميكنه بااين كارها باش دوست شو نه به عنوان مادر (دوست) اينجا يك نقطه ي مثبت هست ميگيد مادرشوهرم بامن مهربان است پس سعي كن رفتارخوب با خانواده شوهرت داشته باشي خودت رادرون دل خانواده شوهرت قراربده ميتوانيدمحبت آنهارا جايگزين محبت مادرتان بكني و زندگي خوشبختي خواهي داشت همان كه ازخانوادت دورشدي به قول معروف دوري و دوستي شايد با دورشدن از خانوادت مادرت متوجه خواهدشد ومحبت خود رابه شما نشان دهد/موفق باشي