روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید .

روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید

پست مشاوره 20

سلام دوست گرامی بنظرم بهترین راه برای این حل مسئله با پسر خاله ات صحبت کنی وبحث دوست داشتن همدیگه رو کناربگذاریدونسبت به این مسئله واقع بین باشیدبهش بگیدفعلا با مخالفت موجودنمی توانیم باهم ازدواج کنیم دلایل قانع کننده بیاربگیدخانوادت مخالف هستند ونمیخواهم ازخانوادت دوربشی چراکه درهرمرحله  زندگی که هستیم به خانواده ( والدین ) نیازداریم اگربامخالفت خانوادت ازدواج کنیم ازخانواده و فامیل دورمیشیم وزندگی دشواروتلخی خواهیم داشت خودت روحیه ات بالاببری بهش دلداری بدی و ازسیگارکشیدن دست بکشه چون بااین کارفقط به خودش ضررمیرسونه بهش بگید سعی بکنه ازراه منطقی با خانواده اش صحبت کنه شاید راضی شدند چون بافرارازخانه ورفتن به شهردیگه هیچ چیزی تغییرنمیکنه وفقط مسئله رو پیچیده میکنه صبرکنیدهرچه قسمت باشه وشاید صلاح اینه که باهم ازدواج نکنید(نظرخانوادت چیه)میشه ادرس وبت بذاری /موفق وپیروزباشین   

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 19

سلام دوست گرامی ببینید دوست عزیز شما فردا نمی خواهی با مادرت زندگی کنی که اینقد ناراحت میشی به خودت فشار نیار شاید یک حس حسادت چون فامیل هم هستید دراین جور روابط فامیلی این مسائل به وفوریابه فراوانی دیده میشه که براثر کدورت اگردرگذشته داشتن والدین این رفتار را ازخودنشان میدهند با اخلاق خوب خودتان بررفتارمادرتان غلبه کن و آن را متوجه رفتارهای نادرستش کن شما میگید مادرم باایمان و بقیه مردم خوب و مهربان  هست از این اخلاقش استفاده کن و باشناختی که ازش داری سعی کن با مهربانی باش بخوردکن بگو فامیل ازشما تعریف میکنه بااین کارها باش دوست شو نه به عنوان مادر (دوست) اینجا یک نقطه ی مثبت هست میگید مادرشوهرم بامن مهربان است پس سعی کن رفتارخوب با خانواده شوهرت داشته باشی خودت رادرون دل خانواده شوهرت قراربده میتوانیدمحبت آنهارا جایگزین محبت مادرتان بکنی و زندگی خوشبختی خواهی داشت همان که ازخانوادت دورشدی به قول معروف دوری و دوستی شاید با دورشدن از خانوادت  مادرت متوجه خواهدشد ومحبت خود رابه شما نشان دهد/موفق باشی

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره18

سلام : باتوجه به سوالی که پرسیدی و گفتی رابطه شما فقط تلفنی هست پس شناخت کامل ازش نداری چرا که هرفردی شخصیت خاص خود رادارد پشت تلفن یه شخصیت ودر حضور شخصیت دیگه داردپس با او نشست و برخاست نداری وازنزدیک باش روبرو نشدی  فقط درزمان گذشته که همکلاسیت بودشناخت از اون داری خب کلمه عزیزم یک کلمه اجتماعی (عمومی )هست که ما ازآن استفاده میکنیم ودرجامعه رایج است بنظرم این رفتارش رابه حساب علاقه نذارو حس حسادت هم نیست حس شک وبدبینی (شکاک)است پس نسبت به این مسئله واقع بین باش تا خوش بین اگرباهم ازدواج کردید وشما دراثرتعاملات بااطراقیان خود این کلمات ردوبدل شود شاید دوباره این رفتار را ازخود نشان دهد و باعث بهم خوردن روابط زناشویی شود درکل اینده ای شماست خودت قضاوت کن و جوانب بسنج تصمیم بگیر.اما سوالی داشتم اگه میشه آدرس وبلاگ بذارید.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره17

سلام: دوست عزیزبحث تنبلی نیست اگر واقعا درس شما درگذشته و تا الان خوب بوده و جزء شاگردان عالی بودید حالا علاقه ی شما کاهش یا نسبت به درس بی میل شدی دلایل خاصی ممکن است داشته باشه مثلا مشغول شدن ذهن شما به چیزهای دیگرباشد که باعث شده ازعلاقه شما به درس کم بشه بنظرم حس رقابت را درخودت تقویت کن میتونید بایکی ازهمکلاسی های خود که درسش خوب باشه با اون رقابت درسی سالم بطور پنهانی داشته باشی یا بادوستان نزدیکت اگردرس خوان باشن رقابت کن . خب حق باشماست خانواده بایدفضای مطالعه را برای فرزند خودفراهم کند چراکه درنحوی درس خواندن تاثیرگذاراست ولی خیلیا ازلحاظ فضای مطالعه درسخت ترین شرایط بدون امکانات به درس خواندن ادامه دادند و به درجات بالا درسی رسیدن من شاهد فرزندان روستایی بودم مثل شما درسشان درحد عالی بود (تا الان هم داریم)درسخت ترین شرایط و خانواده هیچ فضای برای مطالعه براشون فراهم نکردن و ندارن براشون فراهم کنن بازم درس میخوانند ولی مهم علاقه و رغبت دارند به خود تلقین نکن نمیتوانم بخونم پس تلاش کن/ امیدوارم موفق باشی

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 16

سلام : ببنیداگر واقعا علاقه و احساسی نسبت بهش نداری باجدیت وقاطعیت هرچه تمام تر بگو به دردم نمی خوری من شوهر اینده ام را براساس ملاکهای که در ذهن دارم میخوام انتخاب کنم وشما نداری کاری به اینکه دلش بشکنه نداشته باش احساساتی عمل نکن باور کن اگر از شما باجدیت (نه با دو دلی و سستی) جواب رد بشنود واقعیت را بگودلش نمیشکنه اگرازشما هیچ عکس العملی ندیده نباشه  خودبخود کنارمی زنه بشرطی که واقعا نسبت به آن هیچ احساسی نداری و بهش اهمیت نمیدی بهترازاین روابط دوری کنی دل نبند باعث سردرگمی واشتغالات ذهن میشه/موفق باشی

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 15

سلام دوست عزیز.به نظر من بیشتر پسرها فقط برای هوس با دختر دوست میشه و بعضی از آنها برای این که راه باز کنند برای سکس می گه ما که قرار ازدواج کنیم پس بیا الان با هم باشیم؟

سلام: درست حق باشماست اینجا مقصرکیه میگم ..دختر چرا تن به این خواسته ها میده مگه نمیدونه در روابطی که سکس در انها باشه ازدواج صورت نمیگیره کدوم پسری بعد ازانجام یه رابطه ی جنسی حاضره با اون دختر ازدواج کنه. ازدواج نمیکنه و بیش از90/. درصد از روابطی که دران رابطه جنسی صورت گرفته ازدواج صورت نمیگیردو 95/. از پسران راضی نمیشن باکسی که رابطه جنسی داشتن ازدواج کنن و بقیه که به ازدواج ختم میشود به دلایلی مثل(باردارشدن... وجلوگیری از حفظ ابروریزی ...)است و حتی اگر چنین نباشد درزندگی زناشویی دچارمشکل میشوند پس سعی شود ازچنین روابطی اجتناب کردهمیشه خدارادرنظر باید بگیریم چون او همه جا نظارگراعمال ماست خوشا که عمل خوبی داشته باشیم درکل به خودمون بیاییم چه پسر چه دختر...



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

رابطه نامشروع سبب ادامه ارتباط بعد از ازدواج

در خاطر و ذهنشان باقی خواهد ماند و گاهی بعد از ازدواج همسرش را با دوست پسر یا دوست دخترش مقایسه میکند و میبیند که دوستش از جهات مختلف مانند زیبایی تحصیلات و آداب معاشرت از همسرش برتر است لذا با اینکه ازدواج کرده اما بسیاری از اوقات به فکر دوست پسرش یا دخترش میباشد

بالخصوص این خصوصیت در دختران که ازدواج کردند بیشتر است چون اگر از شوهر خود عاطفه نبینند زود خودشون میبازند و در اولین فرصت و در اثر کوچکترین ناراحتی بین او و همسرش با دوست نامحرمش رابطه نامشروع برقرار میکند متاسفانه الان عده ای هستند

با اینکه ازدواج کردند باز رابطه نامشروع دارند و دلایل آن هم چیزی نیست جز اینکه قبل از ازدواج رابطه نامشروع داشتند و نوعی تنوع طلبی در وجودشان نهفته شده که بعد از ازدواج به یک نفر قانع نیستند پیامبر (ص) فرموده اند : از خلوت کردن با زن نامحرم بپرهیزید قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمیکند مگر اینکه شیطان برای وسوسه و به گناه انداختن ان دو وارد میشود اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن باشد و به انسان زحمت و اذیت برساند بهتر است از انکه شانه زن بیگانه ای با مرد نامحرم برخورد کند......موفق باشید...


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

سن مناسب برای ازدواج و لزوم مشاوره در ازدواج

جوان با دلمردگی به انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید؛ یا خواهان طلاق می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود. و در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش ،  چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند؛ ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی نماید. عکس این حالت یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت. بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تأثیر پول، مقام اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند.

 ۲) جنبه فیزیولوژیکی: علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. پیرمردی که توانایی عمل جنسی او کاهش یافته و ازدواج وی با یک همسر جوان بیشتر جنبه ی صحبت و دیدار دارد، قادر نیست به غرایز جنسی همسر خود پاسخ دهد. به قول سعدی " نزن جوان را تیری بر پهلو ، به که پیری !".  واقعیت امر چنین است جوانی که در کنار پیری نیاز به ارضای غرائز جنسی دارد (و او توانایی این کار را ندارد ) جز ملال و سرخوردگی در ازدواج چیز دیگری نصیبش نمی شود. بنابراین چنین ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.

سن مناسب برای ازدواج

 سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است؛ معمولاً در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در مناطق سرد و کوهستانی بالاتر است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود؛ آنچه مهم است این است که دختر و پسر احساس کنند که از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی دختر و پسر تازه بالغ مشکل است . در این مورد راهنمایی پدر و مادر و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است. معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است ، زودتر بالغ و برای ازدواج آماده می شوند. به همین علت در اسلام سن تکلیف دختران 9 و پسران 15 سال می باشد.

 در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی است ، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم مشخص گردیده ؛ یعنی در روی زمین مناطقی هست که دختر در سن 9 سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9 ساله باید الزاماً ازدواج کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی، روانی ، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به گناه افتد. در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18 تا 25 سال ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و در شهرها بین 25 تا 30 و گاه تا 35 سال ازدواج می کنند.

 تفاوت سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است. گاه تفاوت سن تا 10 سال هم مشکلی ایجاد نمی کند. یکی از فرمول هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده ، آن است که در سنین پایین تر ،  نصف سن پسر به اضافه 7 سال سن مناسبی برای دختر خواهد بود. ولی این به هیچ وجه فرمول قطعی و یا استاندارد محاسبه شده ای نیست؛ آنچه در این مورد می توان به طور قطعی پیشنهاد نمود آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.

 مشاوره ازدواج در ارتباط با سن

 بعضی از مراجعان به مشاوران اظهار می دارند که سن من 30 سال است آیا با مردی 50 ساله ازدواج کنم یا خیر. گاه زنان جوانی هستند  که می گویند از پیرمردها خوشم می آید و یا پیرمردانی اظهار علاقه می کنند که با دختر جوان ازدواج کنند و حتی بعضی ها معتقدند که ازدواج با زن جوان ، آنها را جوان می کند.

 مشاوران در رابطه با مراجعانی که برای ازدواج در مورد سن مشکل دارند ، باید به روش های زیر عمل نمایند:

1) دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنند و بین 18 تا 30 سال دارند، اختلاف 5 تا6 سال مناسب است؛ یعنی به علّت رشد سریع دختران، اگر پسر5 تا 6 سال بزرگتر باشد از نظر روانی و فیزیولوژیکی وضع مناسبی خواهد داشت.

 2) در مورد مرد و زنی که برای بار دوم ازدواج می کنند. دو حالت وجود دارد. زن برای بار دوم و مرد برای بار اول ، و یا برعکس مرد برای بار دوم و زن برای بار اول قصد ازدواج داشته باشند. در هر یک از حالت های فوق زندگی متفاوت است. ممکن است صحبت از داشتن فرزند قبلی باشد و شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوت ؛ به هر حال باید وضعیت هر یک را به طور انفرادی بررسی کرد و اطلاعات لازم را در اختیار مراجع قرار داد.در مورد سن در ازدواج دوم اهمیت مسئله به اندازه ازدواج اول نیست. ممکن است زن مطلقه ای با دو فرزند و 30 سال سن با مرد 45 ساله مجردی ازدواج کند و چون گرفتاری فرزندان او نیز به زندگی او اضافه می شود، احتمال آن که با همسرش که گذشت کرده و با وجود فرزندانش حاضر به ازدواج با او شده ، با گذشت بیشتر بسازد و زندگی شاد و سعادتمندی  داشته باشند.

 3) از آنجا که مرگ و میر مردان بیشتر ، و آمار زنان در بسیاری از جامعه ها درصد بالاتری را حائز است؛ برای جلوگیری از فحشا و انحراف های جنسی باید چاره ای اندیشه شود. در جوامع غربی اصل آزادی جنسی با همه مفاسدش پذیرفته شده است؛ ولی در اسلام به علت اهمیت تربیت فرزند و استحکام خانواده، اصل دیگری را در زناشویی مجاز دانسته اند و آن تعّدد زوجات می باشد. تعّدد زوجات نیز به دو صورت است ازدواج دائم و ازدواج موقت. ممکن است مردی که ازدواج کرده و زن مهربان و واجد شرایطی هم دارد ولی از روی بوالهوسی بخواهد ازدواج دوم کند، به مشاور مراجعه نماید. در اینجا مشاور باید او را در هر دو شرایط ( زندگی با زن اول و زندگی با دو زن) آگاهی دهد. و وضعیت او را به دقّت و از جهات مختلف: از نظر از دست دادن ملاطفت و عطوفت زن اول، از نظر فرزندان ( خواهران و برادران ناتنی ) ، از نظر تأمین هزینه های زندگی، از نظر جنگهای روانی مرتبط با زنان متعدد و بالاخره به هم ریختگی محیط گرم خانوادگی موجود به بهای ارضای هوس زود گذر هشدار دهد. بدیهی است تصمیم گیری نهایی پس از بصیرت کامل با مراجع خواهد بود. گاه قدرت هوس به اندازه ای است که ممکن است با همه اطلاعات و بصیرت داده شده ، مُراجع از ازدواج دوم صرفنظر نکند. مشاور می تواند پس از مواجهه او با ناملایمات بعدی باز هم او را با توجه به شرایط جدید راهنمایی نماید.

 4) در صورتی که زنها از قبل با علم و آگاهی ، شرایط چند زنی مرد را پذیرفته و حاضر به ازدواج شده اند و مرد نیز شرایط لازم را رعایت کند، شاید مشکلی ایجاد نشود؛ ولی در فرهنگ ایرانی مسئله تعدّد زوجات و نیز ازدواج موقت به عنوان یک سیره جاری پذیرفته نشده و اغلب کسانی که از این روش استفاده کرده اند؛ اگر چه تمام جوانب شرعی را مراعات کرده اند، امّا علاوه بر نارضایی همسران ، مورد طعن و سرزنش دیگران قرار گرفته و زندگی شاد و با ثباتی نداشته اند. از آن جا که مشاوران نیزاز فرهنگ عمومی تبعیت می نمایند باید به افرادی که به این سیره تمایل نشان می دهند، اطلاعات لازم را بدهند و تمام پیامدهای چنین اقدامی را به آنها گوشزد نمایند.

 ۵) در مورد زنان جوانی که از مردان پیر خوششان می آید و یا پیرمردانی که به خیال خود زن جوان می گیرند تا جوان شوند، باید نظرشان را از لحاظ فیزیولوژیکی و روانی با توجه به اصول علمی بررسی کرد و آنان را به نادرست بودن باورهایی که در این مورد پیدا کرده اند، توجه داد. مشاور باید نظر دختر یا زن جوانی را که دوست دارد با پیرها ازدواج کند، به این مسئله توجه دهد که پیرمرد نه از نظر روانی و نه از لحاظ فیزیولوژیکی قادر به به ارضای نیازهای او نیست و فرضاً اگر چند صباحی نظر او را تأمین کند، در نهایت با مشکل مواجه خواهد شد و این ازدواج عاقبت خوشی نخواهد داشت. دادن اطلاعات لازم در این مورد احتمالاً نظر زن جوان را به طرف مردانی با اختلاف سنّ معقول تغییر خواهد داد. به هر حال دادن آگاهی و بررسی همه جانبه به مراجع بصیرت خواهد داد که به گزینش مناسب بپردازد و تصمیم  عاقلانه و مناسبی اتخاذ نماید



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

لزوم مشاوره ازدواج در رابطه با شغل همسر

مهمترین کمکی که مشاور در مورد شغل همسر می تواند انجام دهد ،  دادن اطلاعات لازم در مورد آن شغل و بررسی نگرش مـُراجع در رابطه با آن ، از جهت میزان درآمد مورد نظرش و ... می باشد.

دخترانی که به علت علاقه مفرط به یک شغل ممکن است تحت تأثیر آن، سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نادیده بگیرند ،  باید مورد مشاوره قرار گیرند.

 در بسیاری از موارد شغل شوهر و عدم اطلاع کافی دختر، موجب ازدواجی می شود که فرجام آن رضایت بخش نیست. در این موارد مشاور باید در زمینه شغل مزبور به مراجعی که تحت تأثیر شغل مرد قرار گرفته و می خواهد با او ازدواج کند، اطلاعات کافی بدهد و به علاوه سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نیز ( به همان اندازه که شغل را مطرح می سازد) مورد توجه قرار دهد تا مراجع با بصیرت تصمیم گیری نماید.

 بعضی از زنان از مشاغلی که لباس خاصی دارند ، مانند لباس نظامی نیروی هوایی، دریایی، روحانی و ... خوششان می آید و تحت تأثیر لباس مبادرت به ازدواج می نمایند. در این موارد مشاور باید آنان را به سایر عوامل مؤثر در ازدواج توجه دهد تا تصمیم گیری عجولانه ننمایند.

 در مورد چنین ازدواجی مشاور باید اهمیت عاملی را که در نظر مراجع به صورت غیر واقعی او را تحت تأثیر قرار داده است، در حّد واقعی پایین بیاوردو او را متوجه سن و اخلاق و سایر عوامل مؤثر در ازدواج نماید تا عاقلانه تصمیم گیری کند.

 مردانی هستند که به طرف زنان شاغل می روند و هدفشان از این ازدواج حقوق و درآمد زن است که به زندگی آنان کمک کند. مشاور برای این قبیل مردان باید هدف از ازدواج را تبیین کند و عدم توجه به سایر عوامل و عواقب آن را مطرح نماید؛ به علاوه این موضوع را که ممکن است زن درآمد خود را در اختیار خانواده قرار ندهد با مـُراجع در میان بگذارد. در موارد زیادی مراجع در تصمیم خود تغییر می دهد؛ ولی چنانچه مسئله درآمد زن برایش مهم باشد و ازدواج سرگیرد؛ احتمال زیادی وجود دارد که نظر مرد تأمین نگردد و ناشادی بر زندگی حاکم شود.

مردان یا زنانی که به خاطر موقعیت شغلی همسر یا موقعیت شغلی پدر و همسر ، یا به خاطر رسیدن به هدف های شخصی و احساسی خود ، اقدام به ازدواج می کنند؛ زندگی را به خاطر هدف های غیر واقعی باخته اند. از جمله این موارد:

- مرد یا زنی که با یک فرد جانباز به خاطر مزایای مادی ، تحصیلی و یا اجتماعی او ازدواج می کند و وقتی به هدفش رسید دیگر همسرش برای او اعتباری ندارد.

- شخصی که به منظور استفاده از اعتبار شغلی و موقعیت اجتماعی پدر دختر با او ازدواج می کند.

- مردی که به خاطر اشتغال برای گرفتن مجوز اقامت در یک کشور با یک زن خارجی ازدواج می کند.

در این قبیل موارد مشاور باید آنان را به هدف های ازدواج و لذت بردن از زندگی زناشویی توجه دهد و با بررسی های همه جانبه با مراجعان، هدف انتخابی آنان را در جهت صواب تغییر دهد.

 - مراجعانی که اظهار می دارند شغل شوهر برایشان مهم نیست؛ بلکه آنچه مهم است فرهنگ و اخلاق است. مشاور باید این گونه مُراجعان که به یک یا چند عامل مؤثر در ازدواج توجه دارند ،  به اهمیت سایر عوامل توجه دهد و آنان را با عواقب ناخوشایند نادیده گرفتن سایر عوامل مواجه سازد.

خانواده های دو شغله

 کسانی هستند که پس از ازدواج برای کسب درآمد بیشتر به بیش از یک شغل رو می آورند. گاه ممکن است زن و مرد هر دو دارای دو شغل باشند؛ چون این خانواده ها بیش از حّد معمول تقّلا می کنند ، اغلب خسته اند و فرصت رسیدگی به نیازهای همسرشان را ندارند. اشتغال خانواده به بیش از یک شغل ، گاه به علت نیاز است و گاه به علت علاقه به کار یا حرص به درآمد بیشتر. در صورت اول شاید علت موجه و برای رفاه خانواده قابل توجیه باشد؛ ولی در حالت دوم به هیچ وجه اشتغال ضرورت ندارد و موجب می شود که زندگی خانواده حالت سرد و بی روح داشته باشد و چه بسا که به علل مختلف به ناسازگاری ها و ناهنجاری های دیگری نیز بیانجامد.

 مشاوران باید در این گونه موارد ، مراجعان خود را متوجه این نکته سازند که تلاش معاش نباید هدف های زناشویی را  تحت الشعاع قرار دهد؛ زیرا کار و زحمت و کسب درآمد وسیله ای برای حصول به هدف های زناشویی است



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

فاصله سنی چقدر مهم است

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود. و به تعبیر "فلسفه السنخیه عله الانضمام" ،  سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب  بین زوجین است ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است. لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانکحوا ما طاب لکم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب کنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم کفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج کنید.

 می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است. اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مسئله نظری بیفکند به راحتی پی خواهد برد که همسر دلنشین و مورد پسند همسری است که دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد. قابل توجه است که کفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است نه تساوی ؛ زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مورد سن بلوغ قرار داده شده است.

 در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته  است:

 فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4)  3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدواجی انجام گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4)  3 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد.

 بارها با خانواده هایی مواجه می شویم که فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.

1)  مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر

 وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند. فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.

2)  عدم تناسب در تواناییهای جسمی

 وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده  سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح می نماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود. در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد.

3)  انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر

 وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشته اند.

 همین امکان تغییر و تحول است که ما را به یاد کلام گهربار پیامبر اسلام (ص) می اندازد که فرمود : بیشتر کسانی که به من ایمان آوردند، جوانان بودند.

 وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج می کنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می کنند به نظر همدیگر توجه می کنند و خود را طوری تطبیق می دهند که مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است.

۴)  پیدا شدن سوءظن

 گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوء ظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارائه نمایند.

 5)  عدم ارضای غرایز

 یکی از اهداف ازدواج ، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نماید، به نحوی که زوجین نمی توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تأمین نمایند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده ، محیط خانواده را متشنج کند. این مسئله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتندار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود.

 ۶) امر و نهی پیوسته ی فرد بزرگتر

 در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امرو نهی کند و امر و نهی بیش از حد- که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد. فرد بزرگتر احساس می کند که باید فرد کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید. البته زن و شوهر باید برای تکامل وتعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.

۷)  کمرویی با همسر

 یکی از مواردی که در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است که فرد کوچکتر دچار نوعی کمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشکلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می کند و گاه به فضای بیرون از خانه کشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست. زیرا او فکر می کند که همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده ، برای این و آن نقل می کند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد کوچکتر دردها را بازگو نکند، آنها بر روی هم انباشته شده ، او را افسرده می کند. در حالی که درد دل کردن به آرامش فرد کمک می کند و او از این که همسری دارد که به درد دلهای وی گوش می دهد، احساس آرامش می کند، زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسکین آلام است و بدین ترتیب فرد به پالایش روانی دست می یابد. وجود چنین فضایی در خانواده ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است. وجود کمرویی بسیار و رنج آور مانع بیان دردها شده ، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد کوچکتر در معرض خطر قرار می گیرد. خانم جوانی می گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من همیشه با وی رودربایستی داشتم. از وی سؤال شد : تا کی با همسرت رودربایستی داشتی؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم.

۸)  دادن امتیازات بیش از حد

 در این نوع خانواده ها ، معمولاً مشکل دیگر این است که فرد بزرگتر برای این که فرد کوچکتر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند. اما هر کس قادر نیست که مدام چنین امتیازاتی بدهد ، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممکن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد. از سویی طرف کوچکتر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا ، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می کند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکشهای ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه تأثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد.

9)  ترس و ناامنی

 در مواردی هم دیده می شود که فرد کوچکتر ، دچار ترس و و حشت می شود و این هنگامی اتفاق می افتد که مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است.

 خانمی می گفت با اینکه چند ماهی از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمی رسید. وقتی از اختلافات خانوادگی و تأثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن می گفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره کرد و گفت : روزی که ازدواج کردم سیزده  سال بیشتر نداشتم، در حالی که شوهرم در آن روزها  سی ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده ، پیوسته از او می ترسیدم و این ترس و ناامنی تمامی وجودم را پر کرده بود و تا زمان مرگ او نیز وجود داشت، این ترس شدید همه ی آرامش مرا سلب کرده بود.

 پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترسها کمتر دیده می شود.

10)  نتایج نامطلوب دیگر

 تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشکلات دیگری نیز در پی دارد که در دوره های پایانی زندگانی رخ می دهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 الف- احساس پشیمانی

 در غالب موارد ، این نوع ازدواجها با پشیمانی همراه می شود، زیرا مشکلات فراوان ناشی از این نوع ازدواجها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می کند.

ب- بروز مشکلات غیر منتظره

 پیدایی مشکلات غیر قابل انتظار، پیامد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است. خانمی که همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیادی هم داشت، اظهار می کرد : به دلیل عدم درک یکدیگر، زندگانی ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگانی اش با همسر بزرگتر از خود می گفت: حالا که او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمی کند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهایی که به راه می انداختی کاری کردی که پدرم بمیرد و در واقع تو پدرم را کشتی ومن هر چه می گویم مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد از من نمی پذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا کرده است، یعنی تا وقتی که همسرم بود ، با او دعوا می کردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است.

 ج- جرم زایی فرزندان

 مشکل دیگری که در این گونه ازدواجها دیده می شود ، این است که امکان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است که زوجین فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند.

 د- طلاق

معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می شود ، مسئله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت می توان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز ، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی می شوند و طلاق که مرگ اجتماع کوچک خانواده است ، رخ می دهد.

 توجه

 با بررسی سن ازدواج در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون در می یابیم که غالبا ًسن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است. آلن ژیرار می نویسد : آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو تناسب سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم.

دیدگاه دینی

از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد ، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. کمالات پیامبر به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه (س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی شد و از سوی دیگر خدیجه (س) نیز زنی با کمال و بی نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد، در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقت ها، به دلیل علاقه ای که به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل کرد و فاطمه (س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هر گاه که نام خدیجه (ع) را می شنید اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت ، تأثر او را به خوبی حس می کردند.

 نتیجه آن که فقط کسانی می توانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر (ص) و خدیجه (ع) به خوبی متأثر باشند.

 امام صادق ( ع ) می فرمایند :

 العارفه لاتوضع الا عندالعارف

 زن فهمیده ی فرزانه باید در کنار مرد فهمیده قرار گیرد نه غیر آن .

 در پایان تأکید می کنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق مشاور خانواده باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند ، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر ، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر این که به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.

تذکر

شاید یکی از خوانندگان این مطلب شما برادر یا خواهر گرامی باشید که تفاوت سنی زیاد با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد که این مشکلات در زندگی ما هم بروز خواهد کرد. پس چه باید کرد و راه حل چیست؟ نگران نباشید ، زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شده اید و با اراده و کسب راهنمایی می توانید از بروز مشکلات جلوگیری نمایید.

انشاءا



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۳۳ توسط:123 موضوع: نظرات (0)