روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید .

روغن سوخته ، خرید روغن سوخته و خریدار روغن سوخته را همیتجا پیدا کنید

پست مشاوره 7

مستا

سلام : اگه کسی عقد کرده باشد و جدا بشه و دوشیزه هم باشد لازمه به خواستگار بعدی این قضیه رو بگه اگه بهشون نگه ترس ازاینکه نامزد قبلی این حقیقت را به گوش طرف برسونه خیلی زیاده اون وقت چه باید کرد من جداشدم و دلیل جدای من شرایطی بودکه گذاشتم وبعد ازعقد ایشون به شرایطم عمل نکردواهل نمازنبودو شکاک ونسبت به کارم مشکل داشت درحالی که من دریک محیط کاملا مذهبی وفرهنگی وهمه خانم هستندکارمیکنم لطفاراهنمایم کنید؟

سلام : ممنونم ازشما که این سوال را پرسیدید درسته که نباید خیلی از چیزها گذشته ی زندگی خود نباید بگیم اما شما دوست عزیزاگرترس ازاینکه دوباره ازدواج کنید و حقیقت زندگی قبلیت رابه شوهراینده ات نگی و اون از جای دیگری بشنود شایداختلاف در زندگی شما رخ دهد اگر واقعا مطمئن هستید که نامزد قبلی شما بیاد وحقیقت زندگی قبلی شمارا به شوهراینده ات بگوید بهتراست از زبان شما بشنود تا ازدیگران اگرخواستی ازدواج کنی درزمان خواستگاری حقیقت راتعریف کن بگو من قبلا عقدکرده بودم بعد فهمیدم طرفم اهل نمازوروزه نبود با کارکردن من مشکل داشت مجبورشدم اوایل عقدمون ازش جدا بشم/موفق باشی  



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 6

مامان

سلام : من دختری 20 ماهه ای دارم که عادت های بدی داره چون توی سن امکان آموزش به اون وجود نداره عکس العملهای مختلف نشون میدم (اخم یا عصبانیت یا راهنمایی کردن...)امانتیجه ای نگرفتم تازه بدترهم میشه لطفا راهنمایی کنید چطورباید یه بچه توی این سن رو از عادت های بدش ترک داد؟

سلام : همه پدران و مادران درسالهای اولیه تربیت فرزندان خود مشکلاتی دارند ازقبیل عدم اطمینان و اینکه ممکن است در تربیت آنها اشتباه بکنند مواجه هستندخب مسلما کودک هرعادتی را که یاد میگیرد از محیط پیرامون خوداست کودک دراین سن که قادربه صحبت کردن نیست اما ذهن کودک همواره یک لوحه ی سفیدی است که دراین زمان کودک فقط اشیاء و حرکاتها را که درمحیط خود مشاهده و در ذهنش منعکس میکند گفته بودی عکس العملهای مختلفی نشون دادی ازجمله اخم و عصبانیت که صدرصد نتیجه ای نداشت چرا که کودک قدرت ادراک ازاین عکس العمل شما را ندارد ببخشید شاید عادت های بدی که داره از محیط زندگی خودکسب کرده اگر جلوی کودک دادبزنید یا مشاجره وغیره...کودک یاد میگیرد وآن را ملکه ی ذهن خود قرار میدهدسعی کنیدیک محیط آروم وحداقل درجلوی فرزندتان داشته باشیداگرصحبتی بالحن تندبین شما وشوهرتان وجود داره دور ازدید کودک باشد وهمیشه با عصبانیت و اخم با فرزندتان برخورد نکنیدچرا که به مرورزمان براثراین برخوردهای تند درجلوی شما قدعلم کند ویک کودک لجباز خواهدشدتلاش کنید یک برخوردمتعادل داشته باشید وآن را ازمحیطی که عادت های بد را تشدید میکند دور کنید موفق باشید



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۸ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 5

خانم: ت

سلام من یه دوست پسر23 ساله دارم بهتره بگم داشتم قصد ازدواج داشتیم خیلی هم جدی بوداما ایشون بعدازمدتی میگفت حالم خوب نیست هروقت ازش می پرسیدم میگفت نمیدونم هیچ مشکلی نداشتیم ونداریم 6 ماه باهم آشنا شدیم بعداز دوماه اینجوری شدنوهرروز بدترازدیروزبود ارتباطمون بسیارنزدیک بود که هفته ی سه بارهمدیگه رومیدیدیم وبعضی روزا بیشتراز دوساعت تلفنی صحبت میکردیم الان گریه میکنه و داغونه سعی کردم کمکش کنم اما فایده نداشت حتی بهش گفتم برو پیش روانشناس قبول نکرد؟

سلام :شایدبین شما حرفی ردو بدل شده یاببخشیدچیزی ازشما شنیده یادیده که دچاراین حالت شده باشد که بااین حالت میخواهد ازشمادورشود تابهانه ی برای جداشدن داشته باشد من شما روبااین مثال روشن میکنم میگن آدم خوابیده را میتوان بیدارکرد اما کسی که خودش به خواب زده نمیتوان بیدارکردشایدمیخواهددیگه باشما رابطه نداشته باشدسعی کن فعلاازش دوری کنی و دورادور کنترلش کن بگو من دیگه تصمیمم راگرفتم ازشما جدا خواهم شد وآنقدربه خودت فشارنیار و وابسته نباش اگر این رابطه بین دوستان و فامیل آشکاربشه درآینده به شما و نامتان برچسب منفی زده خواهدشد و ازنظرروحی و روانی اسیب ببینی دیده بصیرت داشته باش و تصمیم قطعی بگیراحساساتت بگذار کناراینده ات را خراب نکن

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 4

  نازنین

سلام :من یک مشکل دارم که واقعا موندم چکار کنم ازکسی تو دانشگاه خوشم اومده و احساس میکنم واقعا ازش خوشم میاد ولی نمیدونم چطور بهش بفهمنونم من مثل بقیه دخترا اهل دوستی نیستم من نیتم برای ازدواج هست نه برای دوستی وبعد نشناخته نیمتونم بهش بگم برای ازدواج میخوامت اون هم حتما نشناخته قول ازدواج بهم نمیده حالا سوالاتم اینه...

۱-چطوری بهش بگم و بفهمونم می خوامش و عشقم پاکه جوری که به شخصیتم لطمه وارد نشود؟

۲-حالا اگر فهمیدچجوری بهش بگم اهل دوستی نیستم و قصدم جدیه هست (برای ازدواج)؟

۱- شمادر یک مرحله ی قرار گرفتی وآن انتخاب، انتخاب شریک زندگی و آن هم مستلزم فکر و تحلیل وبررسی تمام جوانب ازنظر فکر ومنطق ،عشق و دوست داشتن را کنار بگذارید و واقع بین باشیدشما ابتدا باید طرفت را بشناسیداگر همکلاسی شما باشدویا هم دانشگاهی از راه مشاهده ی رفتار و اخلاق و نحوی برخوردش با جنس های مختلف(پسر..دختر)بشناس در حال حاضرتاجای که من اطلاع دارم نحوی ارتباط پسر ودختر در دانشگاه ازراه گرفتن کتاب یاجزوه و توضیح درس وغیره... است اگر همکلاسی شما هست ازاین راه ارتباط برقرار کن سعی کن عشق و علاقه ات را نسبت به اون نشان نده یک رابطه معمولی در حد همکلاسی یاهم دانشگاهی ارتباط برقرار کن شاید دختر دیگری درنظر داشته باشدیادختردیگری به اون علاقمنداست 

۲-اگرفهمیدکه با اون قصد ازدواج داری وقصد ونیتت جدی هست که باش ازدواج کنی اگه گفت فعلا بگذارباهم رابطه داشته باشیم قبول نکن چرا که ایجاد رابطه وازنوع طولانی مدت باشد نتیجه ی آخرش خوب نیست چون درطول این روابط دوستی شاید حریم ها شکسته شوداگرپیشنهاد دادی و قبول کرد عجله نکن از او شناخت کامل پیدا کن چیزهای که مهم هستندمعیارهاو ملاک های زندگی کردن هستندنه فقط دوست داشتن وعاشق شدن شخصیت واخلاقش را بررسی کن اگرقبول کرد بات ازدواج کنه ودیدیدازنظر وضعیتی خوب باشدکه بتواند زندگی خوبی فراهم کند.باخانواده ها در میان بگذارید وازایجاد رابطه ی نامزدی و عقد طولانی مدت که ازیکسال بیشترباشد پرهیزکن تابه شخصیت و نام تو لطمه وارد نشودکه بعدا دچارصدمه روحی وروانی بشوی/موفق باشی       

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 3

سیمین

سلــام :شما تو یکی از پست های مشاوره در جواب ~خانم گ~ گفتین چون طرف از زندگی قبلیشـون از یه سری چیزا خبر دارن شاید تو زندگیشون بعداً موفق نباشن ،،، به نظر خودم باید دو طرف از زندگی همدیگه همه اطلاعات رو داشته باشن حداقل هم دو سال قبل از ازدواج با هم اشنا باشن
در کل به چه دلیل اگه دو طرف از زندگی قبل خودشون اطلاعات کافی رو داشته باشن ممکنه بعدا موفق نباشن ؟

سلام: ببینید در دوران عاشقی منظورچه دوران نامزدی وچه عقدکرده اگرقبلا عاشق یکی یا رابطه ی داشته باشید نباید از عشق گذشته یا رابطه ی قبلی صحبتی به میان اورده بشه متاسفانه اکثر دخترا برای اینکه اعتماد پسرا را بدست آوردند و صداقت خود را نشون بدن از عشق ورابطه ی قبلی خود حرف می زنند که این کاراشتباهی است چرا که اگرپسر این حرفا را بشنود فکرهای منفی درمورد دخترو حالت بی اعتمادی و شک در اونسبت به آن دختر پیدا میکند و اگر ازدواج کردند شاید به مرور زمان و براثراختلافات زناشوئی که در طول زندگی اتفاق می افتد این مسئله (عشق یارابطه ی قبلی) را به رخ بکشد و زندگیشون تلخ بشه (بلعکس حتی پسرا نباید از عشق گذشته صحبت کنند..گذشته..گذشته ست)

سیمین خانم  درسته گفتی بودی باید دوطرف از همدیگه شناخت  و اطلاعاتی داشته باشند ولی اطلاعاتی باید درمورد خصوصیات و رفتار وشناخت شخصیت و معیارها وجنبه های مشترک یکدیگرو شناخت خانواده ها ازلحاظ فرهنگی و طبقات اجتماعی صحبت بشه (نه ازعشق قبلی وغیره)

سیمین جان و دوباره گفته بودی برای شناخت حداقل دوسال بایدباهم اشنایی داشته باشند اگر حداقل دوسال پس حداکثر باید چندسال باشد هرچه دوره نامزدی طول بکشد احتمال ازدواج کم خواهد شد. بهترین زمان برای دوره نامزدی ۳ الی ۶ ماه است ۶ ماه مدت کمی نیست برای شناخت یکدیگر به شرطی که واقع بین باشیم نه خوش بین منظور از واقع بین باید شدت عشق به یکدیگر روی فکر ومنطق ما اثر نگذارد واحساساتی عمل نکنیم ونباید از بعضی مسائل و حقایق چشم پوشی کنیم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۷ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

زندگی کنیم

به کمک همسرت از ابتدای زندگی مشترک، بعضی از ویژگی های مثبت را به صورت عادت در آورید. زندگی مشترک یک تولد دوباره است، اگربنای آن خوب گذاشته شود تا ثریا درست و صاف بالا می رود. قرار عادت های خوب را اول بگذارید و آنها را در زندگی نهادینه کنید. مثلا عادت کردن به: بوسیدن در هنگام دیدار، ابرازعلاقه به صورت زبانی، قراردادن زمان هایی برای گفتگو درباره ی مسائل زندگی به صورت هفتگی یا ماهیانه، نظم، برنامه ریزی و.....

 

یادت باشد من و تو می شود ما. بعداز ازدواج به این مفهوم بیشتر فکرکن . مهم نیست من یا تو حائز مقام و موقعیت شویم: مثلا اگر تو مدرک کارشناسی و من کارشناسی ارشد، احساس ضعف و عقب افتادگی نکن ، به این فکر کن که خانواده ما دو لیسانس و یک فوق لیسانس : این را در بقیه امور هم تعمیم بده همیشه مشوقم باش..



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 2

 

 

 

 

خانم : گل

نمیدونم چرا هیج کدام از دوستانم چه دختر و چه پسر نمی تونم کناربیام و مشکل من اینه هیچکس نمیتونه بامن بمونه؟

گفته بودی درباره ارتباطتم و طرز رفتارم با دوستام بهت بگم
در مورد دوستای دخترم که باید بگم: انتظار دارند تو دوستیمون با هم تلفنی صحبت کنیم. بریم خرید. بریم بیرون. تو مهمونی ها و تولدا شرکت کنم. برم خونشون. خوب من به خاطر خانواده این امکان را ندارم. اگه بخوام برم باهاشون بیرون باید به بهانه سر کار یا یه چیز دیگه برم بیرون باهاشون چون خانواده (نمی شه گفت مخالفت می کنند ولی از دماغم در میارن وقتی بر می گردم) . یا اگه تو یه هفته بیرون رفتنم بیشتر از 1 بار شد شاکی می شن.
در مورد دوستای پسر هم که رابطه جدی باهاشون داشتم تا الان: هر دفعه به یه دلیل. احساس می کنم ظرفیت محبت منو ندارند. وقتی می بینند دارم بهشون محبت می کنم فکر می کنند که الان عاشق شدم و وابسته و دوریشون اذیتم می کنه. نمی دونم شایدم اشتباه می کنم. ولی رفتنشون همگی زمانی بوده که احساس کردند تو دلم بهشون حسی پیدا شده.

اول رفتارت را تحسین میکنم که از خانواده پیروی میکنی بدان هیچ خانواده ای بدی فرزندان خود را نمی خواهد صحبت تلفنی با دوستان دختر درمواقع تنهایی درد دل اگه کسی پیشتون نیست خوبه اما نشه تلفنی روزانه که در طول روز باشون صحبت کنی که ازت انتظار پیدا کنند که دم به دم زنگ بزنی (شرطی بشه)اگه باشون تماس نگیری وصحبت نکنی ناراحت بشن درکل صحبت در مواقع خاصی باشه اگر بعلت عدم حضورت در مراسم و یا مناسبت ها ناراحت شدن میتوانی دوستان همجنس خود را طبق شناختی که ازشون داری تقسیم کنی:

دوستان خوب: انهایی که خوبی تورامی خواهند واز این رفتارت ناراحت نمی شوند و میگن حق باشماست و  موقعیت شما را درک میکنند

دوستان نسبتا خوب :انهایی که ازت ناراحت میشن در همان موقع ولی ازت دور نمی شوند

دوستان بد(ضعیف): انهایی که ازت ناراحت میشن ودرهمان موقع شاید حرفای پشت سرت بزنند مثلا بگن ترسو، بچه هست که بایدازخانواده اش اجازه بگیره این دسته شاید ازشما دور نشن و درصدد این هستن شما را از خانواده دور کن و خانواده را نسبت به شما بدبین کنند.باتوجه به این سه دسته که ذکرشد دوستانت را انتخاب کن و رفتارت را با انها هماهنگ کن.. بااین حرف های که زدم نمیگم با دوستان بیرون نرو اگردعوت شدی و اگه روزی احساس تنهای کردی از خانواده اجازه میگیری میگی میخوام برم خونه دوستم دعوتم یابرم پارک هوا عوض کنم باهماهنگی تادوستانت موقعیتت را درک کنند ودراین جا احترامت به خانواده باعث میشه اعتمادشون بهت بیشتربشه و همیشه موفق خواهی شد.

درمورددوستای پسر درسته حق باشماست اگرمحبت بیش ازحدنسبت به انها داشته باشی یقینا اولین چیزی که به ذهن پسر خطور میکنه این دختر عاشقم شده ومن دوست داره فکرمیکنند میخواهی خودت هرجور که هست به ان بچسبی ودوری میکندسعی کن در مقابل پسرا احساسات را کنترل کنی و باید حد و مرز دوستی با پسر یا جنس مخالف را رعایت کنی دوستی خودت را درحد ساده که همان سلام و احوالپرسی هست باشه تا احترامت بیشتر بشه چون می بینندخانمی هستی متین باوقار واز لحاظ شخصیتی سنگین هستی بیشتر بهت رو میارند.

اگر دوست داری دوستانت باشما بموند کارهای بیش ازحد براشون انجام نده که سطح انتظاراتشون بالا بره مثلا رفتن به بیرون همیشه قبول نکن وغیره ...تا ازت شناخت داشته باشن درکت کنند وازت دورنشن. 

 سلام. آقا حلفی مثل اینکه نتونستم منظورم را بهتون برسونم. من مشکل بزرگم اینه که نمی دونم چرا همه اول عاشق من میشن بعد از 2 ماه فراری میشن. الان اصلا ناراحت نیستم از اینکه دوستای پسر ازم دور میشن. واسم اهمیتی ندارند. می ترسم واسه زندگی آیندم. واسه زمانی که اگه خدا خواست و ازدواج کردم. می ترسم اون وقت مشکل پیدا کنم واسه همین دنبال ریشه مشکل و راه حل اون می گردم.

 جواب:

خواهرگرامی مسئله مهم و نگران کننده ی نیست اعتماد به نفس داشته باش و آن مشکل تلقی نکن شما باید خودشناسی کنی یعنی خودت بشسناسی رفتار یا حرکتی که باعث میشه طرف مقابل ازشما دور بشه چی هست شما میتوانید با بررسی برنامه ی رفتاری خود در طول روز و نحوی تعامل شما بادیگران به خودتون کمک کنید و این مسئله را برطرف کنید مهم خودشناسی خودت شناختی موفق خواهی شد.

سلام. کریم جان خوب من بعد از اینکه رفتار خودمو تو طول روز با اطرافیانم در نظر گرفتم باید چکار کنم؟
چطوری بفهمم که کدون حرکتم اشتباه بوده و کدوم یکی درست بوده؟

 

 

 

 

 

جواب

سلام شما باید خودتون تشخیص بدی که کدوم رفتارت درست یا نادرست.. ببینید یک سری رفتارها به اصطلاح اگه در انها زیاده روی بشه به عنوان مثال لجبازی یا مخالفت بی موردیا انتقاد از دوستان خوداینا هم باعث دوری میشه دگه شما باید تشخیص بدی و طرف مقابلت بشناس که چه شخصیتی داره انتقاد پذیر، اهل شوخی وغیره... حتی ابراز علاقه  ومحبت بیش ازحد البته  به نظر خودم اگه به طرفت (پسر) نشان بدی برای اینکه ارزش خودپیش شما ببینه ازشما دور میشه تا ببینه قربون صدقه اش میرید یانه درکل باید رفتار متعادل داشته باشی هرکی را بنابرشخصیتش باش رفتارکن موفق باشی  



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۶ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

پست مشاوره 1

 

 

 


خانم: گ

سلام سوالم این بود: من 2 سال با یه پسری در ارتباطم. البته ارتباط که میگم معنی دوست دختر و پسری نداره. فقط یه دوستی معقول و خیلی دورادور. پسر اهل گرگان و من اهل اصفهان. من از صمیم قلبم دوستش داشتم. 1 سال هم از هم خبر نداشتیم بعد یک سال دوباره باز به من اس ام اس داد. الان 2 هفته که بالاخره عشقمون به هم گفتیم. و به هم اجازه دادیم که احساسمون را نسبت به هم بگیم. پسره میگه که میخواد واسه خواستگاری با خانواده صحبت کنه. ولی یه مشکل بزرگ هست. اول اینکه خانواده اون خیلی سنتی هستند و باید با کسی ازدواج کنه که اونا میگن. و دوم اینکه  در مورد زندگی قبلی من خیلی چیزا میدونه. و این موضوع منو می ترسونه. می ترسم اگه قسمت هم باشیم بعدها از این نظر مشکل پیدا کنم. حالا سوالم اینه که به نظر شما باید چکار کنم. فکر می کنم احساسم داره روی منطقم را میگیره.قدرت تصمیم ندارم.

 

 

 

 

 

 

خانم: سوالاتی دارم جواب بده

 


1- چطور با هم آشنا شدید؟ من یه دوست دختری داشتم  که گرگان درس می خوند. اون پسر می شناخت. وقتی از گرگان برگشت با گوشی من بهش زنگ زد. و بعد از اون آشنایی ما شروع شد.2- تاحالاهمدیگه روحضوری ملاقات کردید؟خیر همدیگه را تا حالا حضوری ملاقات نکردیم.3- چی از زندگی قبلیت میدونه که شما رو میترسونه؟ درباره کسی که تابستون پارسال به نام ازدواج اومد تو زندگیم و بعد از اینکه دیدم داره دست دست می کنه گفتم که از زندگیم بره. وقتایی که کسی نبود که به غمم برسه اون همیشه بود. واسه همین در جریان قضایای اون آقا هست

 

 

 

 

 

جواب 

اولا ازطرف مقابلت شناختی نداری وتاحالا اورا ندیدی و بااو نشستی نداشتی وشخصیتش راندیدی وارزیابی نکردی فقط در حد تماس تلفنی واس ام اس هست

دوما اززندگی قبلیت که همان پسرکه برا ازدواج وارد زندگیت شد وبات ازدواج نکردمطلع هست و اگر در اینده بهم رسیدید به مرور زمان براثر جروبحثهای زناشویی شاید این مسله را به رخ شما بکشد وزندگی رابرایت تلخ کنه... چه در دوران نامزدی یا بعدازنامزدی(عقدکرده) نباید گذشته خودت را بهم گفت که متاسفانه اکثردختران زود میگن فکرمیکن اعتمادپسرمیخوان بدست بیارن که این اشتباه است وبلعکس حتی پسرانباید بگن اگه بحث صداقت باشه باید در دوران زندگی زناشویی این صداقت وراستگویی باشه.

 سوما  خانواده اش زندگی سنتی دارند و خودشان میخوان برا اینده پسرشون طبق خواسته هاشون زن بگیرن وشما شاید نتوانی باشرایط خانواده اش سازگاری کنی

 اگه با این مسائلی که گفتی که نشناخته وندیده و رابطه قبلیت وشرایط زندگی خانواده پسر میگم ازدواج موفقی نخواهی داشت.

درکل اختیارو تصمیم دست خودت هست به عقلت رجوع کن ومسائل تجزیه و تحلیل کن احساسات کنار بذارو منطقی فکرکن چون بحث اینده شماست.

 

 

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

سفر

خیالمان میرسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، ‏

موقعی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ، کنار بروند:‏

 مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم، ‏

 کاری که باید تمام کنیم، ‏

 زمانی که باید برای کاری صرف کنیم، ‏

  بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم و ...  ‏

بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود! بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم، ‏

تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را موانع می‌شناسیم.‏‎ ‎

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خودٍ همین جاده است. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم.‏

برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم: ‏

در انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، کاهش وزن ، افزایش وزن، ‏

شروع به کار، ازدواج، شروع تعطیلات، صبح جمعه، ‏

در انتظار دریافت وام جدید، خرید یک ماشین نو، باز پرداخت قسطها، ‏

بهار و تابستان و پاییز و زمستان، ‏

اول برج، پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون، مردن، تولد مجدد و... خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.

هیچ زمانی بهتر از

همین لحظه

برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی کنید و از حال لذت ببرید.

 

 اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1- پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید.

2- برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.

3-آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟

4-آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.

‏‏‏‏‎ ‎‏‏‏‏

نمیتوانیدپاسخ دهید؟ نسبتامشکل است، 

  اینطور نیست؟

نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد.

 

روزهای تشویق به پایان میرسد!

نشانهای افتخار خاک می گیرند!

برندگان به زودی فراموش میشوند

 

اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:

1.    نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بوده‌اند ، بگویید.

2.    سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند، نام ببرید.

3.    افرادی که با مهربانیهایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید.

4.    پنج نفر را که از هم صحبتی با آنها لذت میبرید، نام ببرید.

 

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌ها" ندارند،

ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند، ...  

آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند،

همانهایی که در همه شرایط، کنار شما میمانند

کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است.

و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟ اجازه دهید کمکتان کنم.

شما در زمره مشهورترین نیستید...،

اما از جمله کسانی هستید که برای درمیان گذاشتن این پیام در خاطرمن بودید. مدتی پیش، در المپیک سیاتل،

9 ورزشکار دو و میدانی که هرکدام گرفتار نوعی عقب ماندگی جسمی یا روحی بودند،

بر روی خط شروع مسابقه دو 100 متر ایستادند،

مسابقه با صدای شلیک تفنگ، شروع شد.

هیچکس ، آنچنان دونده نبود، اما هر نفر میخواست که در مسابقه شرکت کند و برنده شود. آنها در ردیفهای سه تایی شروع به دویدن کردند،

پسری پایش لغزید ، چند معلق زد و به زمین افتاد، و شروع به گریه‌ کرد.

هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند.

حرکت خود را کند کرده و از پشت سر به او نگاه کردند...

ایستادند و به عقب برگشتند... همگی... دختری که دچار  سندرم دان (ناتوانی ذهنی) بود کنارش نشست،

او را بغل کرد و پرسید "بهتر شدی ؟"

پس از آن هر 9 نفر دوشادوش یکدیگر تا خط پایان گام برداشتند. تمام جمعیت روی پا ایستاده و کف زدند. این تشویقها مدت زیادی طول کشید. شاهدان این ماجرا، هنوز هم در باره این موضوع صحبت میکنند. چرا؟ زیرا از اعماق درونمان میدانیم که

در زندگی چیزی مهمتر از برنده شدن خودمان وجود دارد. مهمترین چیز در زندگی، کمک به سایرین برای برنده شدن است.

حتی اگر به قیمت آهسته تر رفتن و تغییر در نتیجه مسابقه ای باشد که ما در آن

شرکت داریم. اگراین پیام را با عزیزانمان درمیان بگذاریم،

شاید موفق شویم تا قلبمان را تغییر دهیم، شاید هم قلب شخص دیگری را، ... . ”شعله یک شمع با افروختن شمع دیگری خاموش نمیشود

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۵ توسط:123 موضوع: نظرات (0)

روان شناسی ازدواج

دختر خانم ها حتما بخوانید

شش نکته برای پیدا کردن عشق زندگی:

اغلب دختر خانم ها در ارتباط برقرار کردن با آقایان دچار مشکل هستند وقتی خواستگاری برایشان می آید، پیش از آنکه شناخت کاملی از او پیدا کنند یا خیلی زود تصمیم می گیرند و در مورد آن شخص قضاوت عجولانه می کنند،یا اینکه رفتارعجیب و غیر واقعی از خود نشان می دهند که باعث میشود آن مرد از ادامه رابطه با او منصرف شود. بنابراین توصیه میشود که قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرید، بهتر است رفتار و خصوصیات درونی خود را اصلاح کنیم و پس از آن به انتخاب کردن فکر کنیم.

در زیرنکاتی را برای شما دختران عزیز آورده ام که کمک زیادی در حل این مسئله به شما می کند:

۱-زبان بدنتان را نرم کنید:

دفعه بعدی که با مردی (خواستگاری) قرارمی گذارید و بیرون می روید، لحظه ای صبر کنید وببینید بدنتان چه می کند. این احتمال وجود دارد که اعصابتان باعث میشود شانه هایتان را سفت کنید یا دست هایتان را به هم قلاب کنید  زن ها اینقدر اسیر خوشان میشوند که فراموش میکنند زنانگی که مردها عاشقش هستند را نشان دهند پس به جای این، دست هایتان را آرام کنید، شانه هایتان را بیندازید و وقتی در حضوراو هستید، پشت تان را صاف نگه دارید. بعد ببینید که چطور نرم نرمک به شما و دلتان نزدیک میشود.

2-  خیلی به جلو نگاه نکنید:

در آخرین قرار ملاقاتتان به چه فکرمی کردید؟

اگر شما هم مثل اکثر زن ها باشید، احتمالا می بینید که خیلی وقت ها این افکار ذهنتان را مشغول می کند: آیا دوستم دارد؟ آیا شوهر خوبی برایم میشود؟ تمرکز برآینده و ای کاش ها، نه تنها باعث میشود نتوانید از لحظاتتان لذت ببرید و کشف کنید که آن مرد واقعا کیست، بلکه باعث میشود نتوانید هیچوقت با بخشی از او که بیشترین اهمیت را دارد یعنی دلش، ارتباط برقرار کنید.

3- دست از تظاهر به آنچه نیستید بردارید:

چند بار تا به حال شده وقتی با مردی هستید خود واقعیتان را پنهان کنید؟ تصور می کنید اگر چیزهای عجیب در مورد خودتان را برملا کنید. او را بترساند یا اگر با نظر او مخالفت کنید او را از خودتان دور کنید. اما هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست البته منظورمان این نیست که در همان جلسه اول همه چیز را بیرون بریزید. منظوراین است که نیازی نیست آدم کاملی باشید تا بتوانید کسی را عاشق خودتان کنید. پس دست از خودسانسوری بردارید و اجازه بدهید شما را بخاطر آنچه هستید دوست بدارد.

4- برا دریافت کردن کانال را عوض کنید:

ممکن است تصور کنید که برای اینکه به مردی نشان دهید که موردی خوب و عالی هستید،باید برایش شام درست کنید، کارهایی برایش انجام دهید یا رابطه را جلوببرید. اما واقعیت این است که مردها عاشق این میشوند که چقدر خودشان برای شما مایه بگذارند، نه برعکسش. یک مرد خوب دوست دارد که خوشحالتان کند و کارهای خوب برایتان انجام دهد پس اجازه این کار را به او بدهید.

5- به طرفتان فرصت بدهید:

آیا زیادی قد کوتاه است؟ سنگین وزن است؟ خیلی سنش پایین است؟ خیلی جدی است؟ یا به اندازه کافی جدی نیست؟ خیلی زن ها بودند که اوایل آشنایی شوهرانشان اصلا برایشان قابل تحمل نبودند و الان حتی نمی توانند یک روز را بدون او سپری کنند وقتی مردی وارد زندگیتان شد. آن را یک فرصت بدانید و حداقل تا سه جلسه ملاقات به او فرصت دهید، مگر اینکه حسابی با دیدنش توی ذوقتان خورده باشد و اصلا نتوانید با او بودن را تصورکنید. شاید آن مرد ، مرد ایده آل شما نباشد اما اگر بیشتر به او نزدیک شوید می توانید چیزهای بیشتری در موردش کشف کنید.

6- یادتان باشد، حرف نادرست را نباید به مرد درست بزنید:

اگرحرفی که می زنید از ته دلتان باشد، مردی که قراراست عاشقتان شود نخواهد ترسید او تلاش خواهد کرد مشکلات را از میان بردارد واین کارباعث میشود به هم نزدیک تر شوید. البته، باید بگذارید اوهم به همین اندازه احساس امنیت کند و حرفهایش را با شما در میان بگذارد. وقتی پایه ای محکم از پذیرش واطمینان متقابل برای رابطه تان ساختید، دیگر عشق منتظر نخواهد ماند و شعله ور خواهد شد تغییر عادت هایتان نیازمند زمان و تمرین است. مطمئنم اگراینطور شودعشقی که همیشه آرزویش را داشتید درزندگیتان پدیدار میشود.

 

آیا شناخت درستی از نامزد خودتان پیدا کرده اید؟

به این 6 دلیل او با تو ازدواج نمی کند:

دراین مقاله سرنخ هایی وجود دارد که توسط آنها متوجه میشوید طرف مقابل تعهدی برای ازدواج با شما دارد یا خیر. اگر سه نشانه یا نشانه های بیشتری از نشانه های زیر را در او وجود دارد، مراقب باشید.

1-همه دوست های قبلی اش از نظر او دیوانه و نادان هستند:

به مردی که دوست یا نامزد قبلی اش را با لقب های مختلفی می خواند،حواستان باشد. زیرا با موقعیت فعلی او نیازی به صحبت درمورد نامزد یا دوست قبلی اش نیست.

2- فضایی فوق العاده رومانیک ترتیب می دهد:

خوردن شام را زیر نور شمع ترجیح می دهد، شما را به مکان های خلوت می برد، و این یک اخطاراست که نمی خواهد زن های دیگری به او نگاه کنند. دفعه بعد از او بخواهید تا به یک رستوران شلوغ بروید. حالا ببینید چه عکس العملی دارد.

3- پشت تلفن هنگام حرف زدن گاهی گرم و پرشور و گاهی سرد وبی احساس است:

ممکن است در یک روز 10 بار به شما زنگ بزند درکنارآن ممکن است روزها خبری از او نداشته باشید. گاهی 1 ساعت با تلفن با شما صحبت می کند و گاهی هم پیام یا اس ام اس شما را نادیده می گیرد. دقت کنید که چه اتفاقی در حال افتادن است؟ اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم شاید او سرگرم افراد دیگری است.

4- شما را به ارتکاب اشتباهی مجرم می کنند:

برای مردها طبیعی است که بعد از ازدواج با همسرشان ساعت ها وقت بگذارنند و رابطه عاطفی برقرارکنند، اما اگراین مورد با رفتارهایی مانند رفتارهای زیر همراه بود خطرناک است:

الف) اگرفشار و اصرار زیادی به شما وارد کرد.

ب) اگرسعی کرد با گفتن داستان های بد و غم انگیز شما را به داشتن رابطه غیر معمول ترغیب کند.

5- صمیمانه برخورد نمی کنند:

اگردونفر فوق العاده با یکدیگر صمیمی باشند، ممکن است سوال های شخصی از یکدیگربپرسند. حقیقت این است که آنها نمی خواهندزمان و انرژی شان را روی شناخت شما بگذارند زیرا قرار نیست مدت ها با شما زندگی کنند تا به شناخت شما نیازی داشته باشند.

6- به شما می گوید: شما دو روح در یک بدن هستید:

بسیارخوب،گفتن جمله های عاشقانه به یکدیگر قابل ستایش است، اما گفتن این جمله ها هم درابتدای کار وخیلی زود ممکن است از روی عجله گفته شده باشد اگرشخص مقابل تان در هفته های ابتدایی ازدواج تان به شما گفت که کم کم در حال عاشق شدن است،خیالتان راحت باشد و به اعتماد کنید.

حالا با خواندن این نکات تصمیم با شماست. آیا هنوز هم معتقدید که او عاشق تان است و می خواهد با شما زندگی کند؟ اگر این گونه است که بسیار خوب اما اگر شرایط فرق می کند بهتر است با دید باز وبه دور از احساسات تصمیم منطقی و عاقلانه بگیرید.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۳۱:۲۲ توسط:123 موضوع: نظرات (0)